علاوه ی بر این ها اصول گرایان خوب به یاد دارند برای احمدی نژاد که امروز شرفش بر بسیاری از نخبگان و مسوولین می چربد چه می کردند و چه هزینه هایی بر ملت تحمیل کردند و باز بهتر از همه می دانند که عاقبت رابطه شان با او چگونه شده است.

امیرحسین جاوید؛ گفتار اول: انتخابات ۱۴۰۰ بی فراز و فرود، همانگونه که باید تمام شد.‌ انتخاباتی بی گفتگو. گفتگو حاصل نظر و تضارب آراست، وقتی گروهی یکدست و یک نظر باشند محلی برای گفتگو نخواهد بود.
هر چند آقای رییسی دون کیشوت وار- بدون رقیب و حریف واقعی- وارد انتخابات شد اما در همین یک هفته ی تبلیغات هر چه گذشت، همچون لشکر سربازانِ سریال طنز بَرره که در مانور جنگی هم دچار شکست شدند، خطر شکست جدی و جدی تر می شد، شاید اگر کمی رضایی و یا همتی بازیگوشی می کردند و پا را فراتر از حد تعیینی می گذاشتند کسی چه می داند، بعید نبود موجی به سمت شان برخیزد.
بهر روی در انتخاباتی که ۵۰ درصد مردم شرکت نکردند و سیزده درصد آراء ماخوذه باطله بود آقای رییسی با همان میزان آرایی که دور قبل راه بجایی نبرده بود برنده شد.
بهرحال اصول گرایان غرق شادی و شعف اند و القاب و عناوین اهورایی برای منتخب خود می سازند، اما آنها خوب می دانند که تنها محکمه ی بی نیاز از قاضی وجدان آدمی است و احتمالا در درون خود به روشنی می دانند آنچه را که باید بدانند.‌
علاوه ی بر این ها اصول گرایان خوب به یاد دارند برای احمدی نژاد که امروز شرفش بر بسیاری از نخبگان و مسوولین می چربد چه می کردند و چه هزینه هایی بر ملت تحمیل کردند و باز بهتر از همه می دانند که عاقبت رابطه شان با او چگونه شده است. و البته این سرانجام اکثریت روسای جمهور نظام بوده است. معلوم نیست که آقای رییسی وقتی در اقتضائات کار و مسوولیت قرار گیرد چه خواهد کرد و این بار سرانجام ایشان چگونه خواهد بود.
گفتار دوم: این سفسطه ایی برای انحراف اذهان است. درست که افتضاحِ اوضاع اقتصادی، همه ی مردم‌ِ ایران، مردمِ کشورِ ثروت های خداداد را عاصی کرده و به زیر خط فقر کشانده‌ است اما چه کسانی، جز خواب زدگان، می توانند کتمان کنند که اصل خواسته و مطالبه ی اول مردم و آرمان اصلی انقلاب اسلامی، خواست آزادی، حقوق شهروندی و بهره مندی از یک جمهوری نرمال بوده، که به هیچ عنوان، هیچگاه قابل کاهیدن به مطالبه رفاه و رونق اقتصادی نبوده است.
اینک که همه چیز یکدست شده است، احتمالا مردم ایران توقع خواست آزادی و اعاده ی جمهوریت را از آقای رییسی ندارند اما برابر شعارها و فضای دلبخواهی که برای خود ساخته اند این انتظار می رود که حداقل در بعد اقتصادی گشایش و تحول ایجاد کنند، هر چند که به دلایل آشکار و پنهانِ چندی تحقق این مهم نیز بعید می نامید.
یقینا در پیشبرد برجام دیگر کسی دلواپس نخواهد شد و دیگر کسی هم از دیوار سفارتی بالا نخواهد رفت، اما آقای رییسی احتمالا خوب می داند اقتصاد ایران رانتیر، نظامی و سیستماتیک ناشفاف و فساد زاست. رها کردن اقتصاد از این بلایا در درجه ی اول نیازمند نوعی نگرش اقتصادی لیبرال است که بعید می نماید آقای رییسی دانش و یا علاقه ای به چنین نگاهی داشته باشد و همچنین سیاست منطقه ای ایران به قول ظریف در اختیار میدان است و میدان هم بی توجه به اشاره ی خرس همسایه -روسیه- نیست. بهرحال ایران درگیر حداقل پنج نزاع و جنگ برون مرزی است که هزینه های سنگین بر کشور تحمیل می کند… .
نکته ی آخر اینکه
بنظر اقدام شورای نگهبان در خالی کردن عرصه به نفع آقای رییسی و پیروزی ایشان می تواند حسن اتفاقی برای کشور باشد. دو نکته قابل اشاره است.
نکته اول اینکه بروشنی معلوم شد جریانی در عرصه ی قدرت وجود دارد که از بستن دایره ی قدرت، حذف رقبا، غیر رقابتی و در نتیجه غیر مشارکتی کردن انتخابات ابایی ندارد. رو شدن چنین نگرشی پرده از مساله ی بحران مشارکت سیاسی در کشور بر داشت. در واقع جریانی در عرصه ی قدرت هست‌ که چندان دغدغه ی جمهوریت نظام را ندارد. واضح شدن این نکته برای مردم و جریان تحول خواهی که نظام را “جمهوری” اسلامی، و انقلاب بهمن ۵۷ را انقلابی سیاسی و در راستای عاملیت و مشارکت سیاسی مردم می داند در تعیین ایستارهای مشخص و بدون تردید جدید حائز اهمیت است.
نکته دوم
یکدستی و تجمیع قدرت در دست جناح، نهاد و یا نگرشی نکته ای پرآسیب است که بر خلاف آموزه های دانش سیاسی بوده و نظامات دمکراتیک در رویه ای مخالف این پدیده از آن احتراز می کنند.‌
۴۲ سال از انقلاب اسلامی گذشته است و دولت ها و مجالس زیادی آمده اند و رفته اند. اصول گرایان از دولت ها و مجالسی که آنها را قطعا انقلابی، خودی و مطلوب می دانسته اند بی بهره نبوده اند. اما با داشتن این فرصت ها و در اختیار داری ارکان نظام عمدتا انگشت اتهام شان یا به بیرون دراز بوده و یا به رقیب خودی- اصلاح طلبانی که ثابت شد کمترین تفاوت نگرشی را با خود ایشان دارند- دراز بوده است.
قابل انکار نیست که آقای رییسی لُپ و مغز اصول گرایی است.‌ امروز ایشان در مسند ریاست جمهوری است و مجلس تماما در اختیار اصول گرایان و با ریاست برادر قالیباف است. نظام در یکدستی تمام و قدرت در یکپارچگی کامل قرار گرفته است. بر خلاف تمام دانش ها و تجارب بشری، فضای یکدست و مطلوب اصول گرایی مهیاست.‌ میدان آماده است و مردم ناظر. این محکی جدیست برای جریان محافظه کار.
شعار و ایراد اتهام به این سو و آن سو دیگر پذیرفته نیست. دیگر بی شراکت، اصول گرایی تمام قد در اقتضائات عمل و کار سیاسی قرار گرفته است.
آیا اصول گرایان خواهند توانست ایران را حداقل به مدلی چینی از حکومت داری برسانند. کشوری پیشرو در اقتصاد و بسته در سیاست. یا اقتضائات عمل و کار اداره ی کشور، آقای رییسی، جریان محافظه کار و مهمتر از همه مردم ایران را به نتایج و نقطه نظرات جدیدی خواهد رساند. این نقطه ایست که برای رسیدن به آن زمان زیادی لازم نخواهد بود.‌