میرطاهر مظلومی با بوی خاک این منطقه روزگار در آغوش گرفتن داییش را زنده می کند و او را از صندلی داوری به زمین خشک و بی آب و علف دشت های عین خوش و شرهانی که خون عباس علی ها مقدس شده است می کشاند.

پایگاه خبری باور ما؛ رحمان جابری_ از ایستگاه ششمین دوره جشنواره ملی تئاتر خیابانی شرهانی برای تو می نویسم تویی که در همین نزدیکی ها قهرمانیهایت صحنه ای شده است که می توان از آن نمایشی حماسی آفرید و باری دیگر کبوتران آسمان به زمین می آیند تا بوسه بجایی که شهید آذربایجان و لشگر عاشورا به فرماندهی شهید باکری در آن خون فشانی کرده است و جانی دیگر به این جشنواره داده است تا جشنواره با داوری که داییش در آن شهید شده است جانی تازه بگیرد میرطاهر مظلومی با بوی خاک این منطقه روزگار در آغوش گرفتن داییش را زنده می کند و او را از صندلی داوری به زمین خشک و بی آب و علف دشت های عین خوش و شرهانی که خون عباس علی ها مقدس شده است می کشاند.

هیجان تئاتر را به گریستن در این دشتها می بخشد و اشکهایش بارانی میشود تا دوباره لاله ها برویند خون عباس علی نعمانی چه زیبا خواهرزاده اش را ز هیاهوی جمعیت به خلوتی در نقطه صفر مرزی می برد تا تمام دل تنگی هایش را در محل آسمانی شدن دایی بگرید، میرطاهر مظلومی آرزو دارد که همرزمان دایی قهرمانش نقطه آسمانی شدن او را یادمانی کند که عاشقان شهدا از خاک ریخته شدن خون لشگر عاشورا مهر بسازند تا بر آن پیشانی بگذارند. چه شگفت انگیز است که در تمام جبهه ها و خاک ریزها خون اقوام مختلف ریخته است تا ایران همچنان ایران بماند. ره آورد این جشنواره طلاقی رسیدن میرطاهر مظلومی به محل آسمانی شدن دایی ایشان است، که این وصال همه داوران، مسئولین، هنرمندان را تحت تاتیر خود قرار داده است.