پس تنها راه موفقیت از پل صراط کنکور می گذرد. همین باعث شکل گیری موسساتِ بسیار آموزشِ کنکور شده است. کارتل های آموزشی که عملا از استرسِ دانش آموزان و خانواده ها برای موفقیت در کنکور ارتزاق می کنند.

کنکور امسال به اذعان دانش آموزان و بسیاری از کارشناسان دشواریِ غیر معمولی و بیش از هر سال داشته است.
هر بار که وزیری و یا مجلس جدیدی آمد چند صباحی برخی، در لزوم حذف کنکور گفتند اما هیچگاه بر کسی هم معلوم نشد که چرا بعد از مدتی خاموشی می گزیدند تا همچنان در، بر پاشنه ی کنکور و اضطراب و استرس بیش از پیش خانواده ها بچرخد. هر قدر که اوضاع اقتصادی خرابتر می شود و بازار کار بی رونق تر و بی سامان تر می شود استرس برای موفقیت در کنکور بالاتر می رود. یکی از اصلی ترین مسائل آموزش و پرورش امروز کشور این است که فقط و فقط یک پله برای موفیقت دانش آموزان ارائه می دهد. باید تا دوازده درس بخوانی، کنکور بدهی، قبول بشوی و بعد به هر طریق که شده در اداره، ارگان و یا شرکتی دولتی استخدام شوی. بغیر این راهی نیست. نه چنان مهارتی آموخته می شود که دانش آموزان توانمند شده و برای خود شغلی ایجاد کنند و نه بنگاه های خصوصی چندانی هست که بخشی از نیروی کار جوان را جذب کنند.
پس تنها راه موفقیت از پل صراط کنکور می گذرد. همین باعث شکل گیری موسساتِ بسیار آموزشِ کنکور شده است. کارتل های آموزشی که عملا از استرسِ دانش آموزان و خانواده ها برای موفقیت در کنکور ارتزاق می کنند. کارتل هایی که بنظر برای حفظ انحصار و رونق بازار احیانا، از انجام رفتارهای مافیایی دریغ نداشته باشند. باید هر از گاهی شوکی بر جامعه ی دانش آموزان و خانواده ها وارد شود. باید هر از گاهی موج تردیدی در اذهان دانش آموزان و خانواده ها ایجاد شود که گویا سیستم تعلیم و تربیت رسمی چندان هم کافی نیست.‌ باید نشان داده شود که کلاس های درس رسمی،‌ کتاب های تالیفی آموزش و پرورش، تدریس و دانش معلمان و دبیران رسمی کفایت لازم را ندارند.‌ باید اثبات شود برای موفقیت در کنکور لازم است کتاب هایی غیر از کتاب های درسی، دبیرانی غیر از دبیران آموزش و پرورش، و تدریس هایی غیر از آنچه در کلاس های درس رسمی ارائه می شود نیاز است.‌ اینچنین می توان شاهد سیل گرایش دانش آموزان مضطربی بود که در جستجوی راه موفقیت به سوی موسسات کمک آموزشی کنکور روی آورده اند.‌
کسی چه می داند.‌ اگر چنین طراحی های ناروایی باشد و یا حتی اگر نباشد نتیجه همان است که گفته شد.‌ بی اعتمادی و بی اعتباری بیش از پیش سیستم آموزش و پرورش رسمی و هجوم دانش آموزان به سمت کتاب ها و کلاس های کنکور و رونق همچنان کاسبان استرس کنکور.
براستی اگر آموزش و پرورش ما چنان نیست که کفایت کنکور دانش آموزان خود را داشته باشد پس به چه کار می آید. کجای کار دچار اشکال است.‌ عدم کفایت تعلیم و تربیت رسمی در آموزش و پرورش یا تبدیل شدن کنکور به ابزار دست سودا گران برای بهره برداری از ضرورت راهیابی دانش آموزان به دانشگاه و اضطراب موفقیت نزد آنها.
آیا این گونه موارد جای بررسی ندارند؟